گفتم خدایا عاشقم کن
گفتم خدایاااا عاشقم کن خدا خندید و گفت:
او که باشد مرا از یاد میبری ...
قسم خوردم که تا ابد در یادم میمانی ...
خدا او را به من داد و نظاره گر شد ...
دستانش را گرفتم ...
خدا دلش لرزید!!!
بوسیدمش ...
خدا گریست!!!
در آغوش گرفتم ...
خدا دور شد!!!
حالا من نه خدا را پیدا میکنم نه او را ...
خدا در میان گناهانم گم شد و او
در آغوش دیگری ...
[ دو شنبه 17 شهريور 1393برچسب:,
] [ 13:3 ] [ یه ادم خاص ][