قالب وبلاگ

خداحافظ

عشق یکـــطرفه

خداوندا ... کاری کرده ام مرا ببخش!! از تو چه پنهان!یکی را هم قد تو دوست دارم ولی حالا تنهایم گذاشت...

خداحافظ

سلام  "اومدم دو تا تشکر ویژه کنم و برم واسه همیشه"

 

ولی اگه تونستم وب بعدیم و درس کنم آدرسشو میذارم و حتما به نظراتتون جواب میدم

 

یکی از تشکرام مختص کساییه که به وبم سر میزنند و نظر میدن اگه جوب نمیدم ببخشید چون مث قبلا نمیام نت.  

تشکر بعدیم که خیلییی خاصِ مختص خداییه که خیلیییی وقته حس میکنم دیگه مث قبل دوسم نداره البته تقصیر خودمه چون من خیلی وقته که کسی دیگه رو بیشتر از اون دوس دارم... از یادش بردم که چه خوبیایی در حقم کرد کجاها دستمو گرفت... خدا جونم این روزا خیلی خستم حس میکنم تو میدونی از میخ های بزرگ کوبیده شده گیر کردم که نه راه رفتن دارم و نه راه برگشت و نه هم راهی برای موندن فقط یه امید دارم که از آسمون دستمو بگیری نمیدونم از کجای زندگیم بگم نمیدونم از دل شکستم بگم که بارها شکستش و هنوز دلم بلد نیست به بد بودنش یا از این روزا بگم که هر ساعتش و هر روزش واسم یه درده، دارم تاوان گناهی رو میدم که من مرتکبش نشدم ... دارم تاوان دروغ هایی رو میدم که من نگفتم اما تو این 6 سال بهم گفت... تاوان دل سادمو میدم که سادگی کرد و زرنگ نبود... تاوان وفاداریمو میدم که خیانت نکرد اما خیانت دید تاوان پاکی و صداقتم و میدم خدا جونم این شب و روزا از عذاب وجدان خوابم نمیبره نه آرامش فکری دارم نه روحی و نه جسمی کسی نیست درکم کنه خیلی حرفا توی دلم هست خدایا حقیقتش تشکر نیست گلایست ازت گله دارم هنوز که هنوزه این چرااااایی؟؟؟؟ که تو ذهنمه جواب نداره.... خدایاااا خیلی سخته عزیزت جلو چشات زجر بکشه و ناله کنه و مورچه ها تنشو بخورن و همه خانواده بگن یکی از مقصرا تویی ...خیلی سخته همه به یه چش دیگه نگات کنن ..خیلی سخته بخاطرش دل بابا مامانت و بشکونی...خدایاااا خیلی درد داره کل فامیل مث قبل دوست نداشته باشن خیلی درد داره همه تو همه مراسما باشن و تو تنهایی خودت بسوزی... همه این کارارو بخاطر اون انجام بدی و اون با بیرحمی تمام بگه مگه چیزی بین ما بوده برو نمیخوام منتظرم باشی حالا که بخاطرش همه چیزو از دست دادم اینه جوابم ولم کنه بره با یکی دیگه منی که از اول دبیرستانش تا ترم 5 دانشگاش باهاش بودم تا پروازو یاد گرفت بدون من بپره این حق منه ؟؟؟

 

سخت ترین حس اینه که بفهمی نه راه پس داری نه پیش، و باید خودت را به دست تقدیر بسپاری، و این چقد تلخ است و چه اندازه سخت، که روی دلت پا بگذاری و رویاهایت و باورهایت را در قلب شکسته ات دفن کنی و از احساست دم نزنی...!

 

تقدیم به عشقش M که تو قلبش جاودانس (به یاد 416)

 

 

به سلامتی خودم که

 

میتونستم بهت خیانت کنم طوری که حتی روحت هم خبردار نشه ولی نکردم !!!...

 

به سلامتی خودم که

 

وقتی تو بودی تو زندگیم همه موقعیتهای زندگیمو از دست دادم، اما باز پات موندم!!!...

 

به سلامتی خودم که

 

 حرف همه رو به جون خریدم، اما جا نزدم نرفتم، موندم!!!...

 

به سلامتی خودم که

 

همه حرفام، احساساتم واقعی بود ولی همه ی حرفای تو دروغ!!!...

 

به سلامتی خودم که

 

خیلی وقتی رفتی ولی هنوزم با کسی نیستم!!!...

 

به سلامتی خودم که

 

هیچوقت بهت بدی نکردم ولی بدترین بدیارو در حقم کردی!!!...

 

چه ارزون من و فروختی منی که ...

 

 

 خدایاااااا فقط میخوام بگی چراااااااا؟؟؟؟؟

خدا جونم شاهدی که چه شبایی رو بخاطرش گریه کردم و چقد بخاطرش رفتم بیمارستان حتی بخاطرش خون بالا آوردم و چه زجرایی که کشیدم و اون حتی روحش خبردار نشد. شاهدی که تو این 6 سال ذره ای در حقش بدی نکردم و با تمام صداق و پاکی و وفاداریم باهاش بودم ...شاهدی که تو این همه مدت درسته زیر یه سقف باهاش نبودم اما با تمام احساس پاکم با همه ی وجودم دوسش داشتم و باهاش زندگی کردم. شاهدی با اینکه این همه دوسش داشتم اما ذره ای قهر نمی کردم که تموم کنم اما اون همیشه خودش اذیت میکرد و خودشم آشتی میکرد و خودش میومد خدایااااا موندم اونکه نخواست فقط به من بگو چرااااا؟؟؟؟

 

چوب تنبیه خدا نامرئیست!

 

نه کسی می فهمد، نه صدایی دارد!

 

یه شبی یه جایی خاطرت می آید...

 

وقتی از شدت بغض نفست می گیرد

 

خاطرت می آید...

 

وقتی از استیصال همه امید دلت میمیرد

 

خاطرت می آید...

 

که شبی یه جایی ...

 

باعث و بانی یه بغض شدی، و دلی را سوزاندی (یادت هست بهم گفتی بسوز یادته یا نه؟؟؟)...

 

آن زمان فکر نمیکردی بغض، پا پی ات خواهد شد

 

و شبی یه جایی می نشیند سر راه نفست و تو هم بالاجبار!!

 

هر دقیقه صدبار محض آزادی راه نفست بغض را می شکنی...

 

آری این چوب خداست...

 

خدااا یادته باهاش رفتم که دانشگاه ثبت نام کنه وقت برگشت تو ساندویچی با نامردی تمام عکس کیو نشونم داد یادته با زبون روزه رفتم ثبت احول شهرمون واسه معافیتش یادته با زبون روزه ورداشتم باهاش رفتم یه شهر دیگه واسه معافیتش یادته دوباره با زبون روزه رفتم واسه جواب آزمایشش و موقع سحر چه فحشایی که بهم داد- خداااا جونم یادته بخاطر اون دروغی که واسه گوشی داد قرار شد منم ببرن دادگاه و من چقد باهاش صداقت داشتم و اون همه چیو ازم مخفی کرد یادته تو سرما چن بار رفتم واسه گوشیش و چنان گفت واسم بفرستش لازم دارم که فک کردم قرار بزرگترین کار مهم دنیارو با اون گوشی انجام بده آخر با همون گوشی چه بدیایی در حقم کرد یادت هست فقط خواست باهاش بره با هرزه ها لاس بزنه یادته خدا که چیااا گفت پستایی که گذاشت، استاتوسایی که گذاشت یادته ((بعد بهم اس میداد با چه عروسکیم با عجب چیزیم)) یادته (بهم میگفت بسوز) اخه خدا دید چقد دوسش دارم سوختنم براش چه لذتی داشت؟؟؟ زجر دادنم اینقد واسش لذت بخش بود من که یارش بودم نه رقیبش...خدااا جونم حتی حاضر نشد خطش و عوض کنه بعد اونوقت بهم میگفت نمیدونی چقد گریه کردم برات تنها تو نیستی که زجر میکشی ...

 

خنده ام میگیرد وقتی پس از مدتها بی خبری بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری

 

میگویی: دلم برایت تنگ شده است

 

یا مرا به بازی گرفته ای یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی

 

خدایا فقط بگو چرااااا؟؟؟

اخه تو این همه مدت بهش خیانت کردم؟؟؟ بهش فحش بد دادم؟؟؟ جلوی دیگران مسخرش کردم؟؟؟ ازش سوء استفاده کردم؟؟؟ ازش پول کشیدم؟؟؟ برای هوس خواستمش؟؟؟ به خانوادش توهین کردم؟؟؟ کاری کردم که زجر بکشه؟؟؟ من که حتی بخاطرش با فامیلامم زیاد در ارتباط نبودم چون میگفت حسودیم میشه ، اخه خدا جون من فقط دوسش داشتم و به قول خودش رو قول و قراری که بهم داد بودم -- من خودم عاشق بودم درکش میکردم اگه میگفت که عاشق دیگریه ... فهمیدم من عشقش بودم یه وقتایی که عشقش نبود... 

 

خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی، خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد.

خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری، خیانت می تواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد.

 

 

 

خدایاااا فقط بهم بگو چرااااا؟؟؟ اگه دوست داشت بره چرا وقتی هق هق میزدم میگفتم اگه مال من نمیشی بهم بگو تا برم بهم میگفت "حرف الکی نزن" بذا شرایطم و جور کنم خدایااااا شاهدیاااا تو سینما چیااااا گفت شاهدی واسه تولدم که زنگ زد چی گفت ...همه دردم اینه که خودش باز برگشت فقط دوسدارم بدونم چراااا؟؟؟ اگه نمیومد و این حرفارو نمیزد با اینکه این همه دوسش داشتم ذره ای برام مهم نبود خدا جون قربونت برم به بزرگیت قسم آدم با دشمنشم این کارو نمیکنه که اون در حق من این همه بدی کرد... خدا با اینکه جلو بیشتر دوستاش مسخرم کرد و شاید شمارمو خودش داده بود دستشون با اینکه بخاطرش از بعضی دوستاش فحش خوردم و اون فرداش میرفت باهاشون با اینکه دروغای زیادی گفت با اینکه اون موقعی که جلو اکثر دانشجوها بی هوش شدم و حتی تو بیمارستان بهش خبر دادن گفت به من چه اگه اون موقعی که رفت با دیگری ... دیگه بر نمیگشت شاید بخاطر دوس داشتنم و بعضی چیزا بگم بچگی کرد ایراد نداره میبخشم ببخشیدم اما الان میگم خودش میدونه تا 6/8/93 چه چیزایی بهم گفت بعد چه بلاهایی که به سرم اومد و چقد اذیتم کرد نه نفرینت میکنم نه هم ازت دلخورم... نه هم ازم انتظار بخشش داشته باش

 

مگر میشود برای تخریب روح و قلب و احساس و دنیای یک انسان، تنها یک کلمه بگوییم:

 

" ببخشید"

 

مگر میشود عمری را هدر داد و خوشبختی را گرفت و باز هم گفت:

 

" جبران می کنم "

 

مگر میشود غرور کسی را جلوی دیگران خرد کرد و با یک کلمه ی " ببخشید " غرور له شده اش را پیوند بزنی !!؟؟

 

مگر می شود در مورد کسی زود قضاوت کرد اما وقتی متوجه اشتباه خود می شوی بگوئی

 

" ببخشید "

 

با گفتن ببخشید: چه چیز را میشود جبران کرد؟؟

 

چه چیزی را می شود " بخشید " ؟؟؟؟

 

گاهی چیزی برای جبران نیست ...

 

کاری که بتواند اندکی مرهم درد باشد، نیست.

 

" گذشت " هم جایی ندارد

 

وقتی آگاهانه میدانیم دست به کشتار و هویت و شخصیت کسی میزنیم ...

 

انتظار بخشش هم نابجاست ....

 

شخصیت کسی را که با گفتن دروغ و خیانت و دادن رویاهای بی جا و توهین به آشوب کشیدی

 

با گفتن ببخشید " آرام نمی شود" ...

 

آدمها را بفهمید، " دل " آلزایمر نمی گیرد...   

 

خدااااا فقط بگو چرااااا؟؟ اون که دوسداشتنم و باور نداشت اون که حرمت خوبیایی که در حقش کردم و نداشت فقط بگو چراا اینقد زجرم داد به چه دلیل با من و احساسم و زندگیم بازی کرد؟؟؟ فقط بهش بگو "نگو نخواستم منتظرم باشی" که از این حرفت خدا هم خندش میگیره...فقط بگو چراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وقتی فردای یکیو داشتی خاک می کردی

                            واسه تشکیل زندگی پی پاکی می گردی

 

خیلی سخته همه چیو با چشات ببینی و از درون بشکنی و با سکوتت همه رو فریاد بزنی ... ولی بازم هیچی از زخمات خوب نشن بشن یه زخم عمیق تر... (D…D فقط مال منه چون خودم گفتمش به کسی بگی حرامه)

 

 

 

از خدا نمیخوام که زجرت بده از خدا نمیخوام که مث من به روزت بیفته چون دوس ندارم زجرایی که تو به من دادی یکی دیگه به تو بده اگه خدا خواست هر کاری کنه امیدوارم تاوان اینه که عزیزت جلو چشات زجر بکشه رو هیچوقت ندی هیچوقت چون این واقعا درد داره...

 

 زندگی انگار تمام صبرش را بخشید به من

هر چه من صبوری میکنم او با بی صبری تمام هول میزند

برای ضربه بعد ...

کمی خستگی در کن ، لعنتی

خیالت راحت

خستگی من به این زودی ها در نمیشود

 

خدا جونم فقط ازت میخوام مث قبلا آرامشمو بهم برگردونی آخرین حرفهای دلم را هم نوشتم حالا دیگر مهم نیست که چند ساعت دیگر به پایان شب باقیست که احساس امشبم تمام میشود ...  

 

 فقط می خوام بهت بگم عزیزم

"عزیزمِ"  من مثل دروغهای تو نیست هنوزم همون پاکی و سادگی و صداقت و داره

روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند. روز و شب دارد، روشنی دارد، تاریکی دارد. کم دارد، بیش دارد. زمستان هم تمام می شود بهار می آید.

 

BYE

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 22 ارديبهشت 1394برچسب:,

] [ 1:38 ] [ یه ادم خاص ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس